بازاریابی چریکی یک رویکرد تبلیغاتی است که مفهوم جنگ چریکی یا عنصر غافلگیری را برای برقراری ارتباط با مخاطبان هدف به عاریت می گیرد. این شکل از بازاریابی بر نمایشهای غیرمتعارف و مبتکرانه برای برانگیختن شگفتی یا شوک متکی است و میتواند بهویژه برای تبلیغات مؤثر باشد. با بازاریابی چریکی، یک شرکت می تواند یک کمپین را بدون صرف هزینه برای تبلیغات گسترش دهد.
بازاریابی چریکی یا بازاریابی پارتیزانی یک استراتژی تبلیغاتی است که از تاکتیک های غیر متعارف برای جلب رضایت و جذب مشتریان استفاده می کند. این یک جایگزین برای بازاریابی سنتی، مانند رسانه های چاپی، تبلیغات تلویزیونی، بیلبوردها و پست مستقیم است. در عوض، بر ایجاد اختلال در فضاها و رویدادهای عمومی با تصاویر یا فعالیتهای غیرمعمول و به یاد ماندنی که ممکن است منجر به تداعی برند یا خرید شود، تمرکز میکند. به طور معمول، بازاریابی چریکی بر تعامل انسانی در مناطق شهری برای ایجاد تأثیر بزرگ بر روی بودجه اندک رسانه های اجتماعی متکی است.
بازاریابی چریکی در اوایل دهه 2000 محبوبیت زیادی پیدا کرد و از آن زمان بسیاری از ایده ها بازیافت شدند. استراتژیهای امروزی برای رقابت برای جلب توجه باید بسیار تازه باشند. این روزها، بازاریابی دیجیتال بازده سرمایه گذاری (ROI) بالاتری دارد زیرا نشان می دهد که مصرف کنندگان در کجا هستند. در حال حاضر، 90 درصد از آمریکایی ها از اینترنت استفاده می کنند و در طول دهه گذشته، زمان صرف شده آنلاین به 6 ساعت در روز دو برابر شده است. هنگامی که با موفقیت اجرا شود، هدف نهایی بازاریابی چریکی افزایش آگاهی از برند در پلتفرم های دیجیتال است.
رسانه های اجتماعی به طور خاص یک کانال بازاریابی دیجیتال است که می تواند خود را به تاکتیک های بازاریابی چریکی وام دهد. هنگامی که یک محتوای مخرب توجه مخاطبان مورد نظر خود را به خود جلب کرد، می تواند در عرض چند دقیقه ویروسی شود، زیرا کاربران رسانه های اجتماعی محتوا را در چندین پلت فرم رسانه های اجتماعی مانند اینستاگرام، فیس بوک و توییتر به اشتراک می گذارند و مجدداً ارسال می کنند. محتوای بازاریابی چریکی موثر برای رسانه های اجتماعی می تواند به شکل ویدیوها و تصاویر چشم نوازی باشد که مصرف کننده را غافلگیر کند. همچنین ممکن است با هدایا و مسابقاتی که از یک هدف خوب حمایت می کنند موفق شوید.
بازاریابی چریکی برگرفته از جنگ چریکی است، تکنیک مبارزه فیزیکی که به استفاده از تکنیک های متفاوت و منحصر به فرد برای کسب مزیت متکی است. جنگ چریکی و بازاریابی چریکی به جای رویکرد بزرگ و سازمان یافته برای به دست آوردن موقعیت، بر تاکتیک های کوچک برای موفقیت تکیه می کند.
بازاریابی پارتیزانی در نحوه تعامل با مشتریان به روشهای غافلگیرکننده و مشارکتی منحصربهفرد است، اما این تاکتیک میتواند با برخی از خطرات بالقوه همراه باشد. اگر می خواهید از بازاریابی چریکی برای برند خود استفاده کنید، این مزایا و معایب را در نظر داشته باشید:
کمتر خرج کنید: بازاریابی چریکی می تواند حتی با بودجه کم نیز موثر باشد.
لذت ببرید: شما باید خلاق باشید و ایده های غیرمعمولی برای ساختن یک برند ایجاد کنید.
بینش به دست آورید: بر اساس واکنش افراد، می توانید بهتر درک کنید که آنها در مورد برند چه احساسی دارند.
ویروسی شوید: کمپین شما میتواند در رسانههای اجتماعی چه توسط برند یا توسط شرکتکنندگان به اشتراک گذاشته شود تا حداکثر در معرض دید قرار گیرد. رسانه ها نیز ممکن است باعث جلب توجه شوند.
ایجاد شراکت: ممکن است بتوانید با یک مکان، سازمان، پارک، جشنواره یا برند دیگر، یک مشارکت سودمند دوجانبه ایجاد کنید.
شکست ریسک: نام تجاری در معرض نمایش عمومی قرار می گیرد، که اگر کمپین ضعیف اجرا شود، می تواند نتیجه معکوس داشته باشد.
از دست دادن ریسک: در صورت بروز شرایط غیرقابل پیش بینی، مانند آب و هوای بد یا تنش های سیاسی، ممکن است پول یا سود را از دست بدهید.
خجالت کشیدن یا ترساندن مخاطب: برخی از اشکال بازاریابی چریکی از کمین، فیلمبرداری یا تاکتیک های ترساندن استفاده می کنند که ممکن است باعث شرمساری یا ترساندن مردم شود.
بحث ریسک: بسته به نتیجه کمپین ممکن است با مسائل حقوقی یا تبلیغات منفی مواجه شوید.
از دست دادن تایید سهامداران: اگر یک کمپین بسیار پرخطر یا غیر متعارف باشد، ممکن است توسط مدیرانی که ترجیح میدهند دلارهای بازاریابی را برای استراتژیهای قابل اعتمادتر هزینه کنند، تایید نشود.
چهار نوع اصلی بازاریابی چریکی وجود دارد: فضای باز، داخلی، کمین رویداد و تجربی.
بازاریابی چریکی در فضای باز عمل قرار دادن چیزی غیرعادی در یک محیط بیرون است. این معمولاً در مناطق شهری با ترافیک زیاد انجام می شود. نمونه هایی از بازاریابی چریکی در فضای باز عبارتند از افزودن چیزی به مجسمه، قرار دادن یک ماکت بزرگ از یک شی معمولی کوچک در پارک، یا قرار دادن اشیاء در خیابان ها (مانند مبل در ایستگاه های اتوبوس).
مثال: تصاحب وال استریت توسط GOLDTOE
هنگامی که نام تجاری GOLDTOE خط جدیدی از بوکسرها و زیرپوش ها را در سال 2010 راه اندازی کرد، آنها یک جفت لباس زیر غول پیکر GOLDTOE را به گاو نر بورس نیویورک پوشاندند. این تاکتیک جواب داد زیرا ساده، احمقانه و به یاد ماندنی بود. در حالی که تصاحب یک مجسمه عمومی نمادین خطرناک بود، این شرکت به اموال آسیبی نرساند و بدون خرج کردن پول زیاد، پوشش رسانه ای را به دلیل گستاخی دریافت کرد.
بازاریابی چریکی داخلی از فضاهای عمومی بسته برای ایجاد تبلیغات استفاده می کند. این می تواند شامل پردیس های دانشگاه، ایستگاه های قطار یا موزه ها باشد.
بازاریابی چریکی در کمین رویداد، محصول یا خدماتی را در یک رویداد از قبل موجود، مانند یک کنسرت، رویداد ورزشی یا جشنواره، گاهی اوقات بدون اجازه، تبلیغ میکند. این نوع بازاریابی وقتی اتفاقی غیرعادی رخ می دهد، شرکت کنندگان در رویداد را غافلگیر می کند.
قرار دادن محصول استراتژیک در یک رویداد تلویزیونی معروف توجه برند را به خود جلب کرد. که به عنوان یک شیرین کاری تبلیغاتی عجیب شروع شد، به یک هشتگ پرطرفدار آنلاین تبدیل شد.
بازاریابی چریکی تجربی میتواند در هر مکانی در فضای باز، داخل خانه، در یک رویداد انجام شود و عموم را به تعامل با برند دعوت کند. این می تواند از نمونه رایگان آبجو، سر خوردن به داخل گودال بالش های مارک دار، یا پله های مترو که شبیه کلیدهای پیانو به نظر می رسند، متفاوت باشد .
کوکاکولا کمپین جهانی ماشین شادی خود را در سال 2009 راه اندازی کرد تا مردم را تشویق کند تا لذت های ساده زندگی را بشناسند. دانشآموزان دانشگاه سنت جان در نیویورک زمانی که یک نوشابه کوکاکولا از دستگاه خودپرداز خرید بیپایان بطریهای نوشابه، شوکه شدند. سپس، دستی با گل، سپس عینک آفتابی، سپس پیتزا و در نهایت، یک ساندویچ فرعی غولپیکر دراز شد.
در دانشگاه ملی سنگاپور، دستگاه خودپرداز «مرا در آغوش بگیر» و معمولاً «کوکاکولا» مینویسد. به جای پول، دستگاه فقط به آغوش گرفتن به عنوان ارز پاسخ میدهد و برای دانشآموزانی که دست خود را دور دستگاه میگذارند، یک کوکاکولا رایگان میفرستد. کوکاکولا به خاطر کمپین های تاثیر عاطفی بالا مشهور است. با خوشحال کردن دانشآموزان ناآگاه در این فعالیتهای تجربی، این برند به میراث ارتباط مثبت خود ادامه داد.
بازاریابی چریکی می تواند تأثیری ماندگار و احساسی در بازار هدف شما بگذارد. اما اگر به خوبی اجرا نشود می تواند نتیجه معکوس نیز داشته باشد. در اینجا چند سوال وجود دارد که به شما کمک می کند تصمیم بگیرید که آیا این تاکتیک برای برند شما مناسب است یا خیر:
هنگامی که خطرات بالقوه و بازگشت سرمایه را در نظر گرفتید، ممکن است آماده راه اندازی یک کمپین بازاریابی چریکی باشید. به طور معمول، بازاریابی چریکی برای برندهای بزرگتری که مکان خاصی را هدف قرار میدهند و برای گسترش کمپین در سطح ملی یا جهانی به تبلیغات شفاهی تکیه میکنند، بهترین کار را انجام میدهد. با این حال، برندهای کوچک محلی نیز می توانند در رویدادها ظاهر شوند تا اعتبار را افزایش دهند. صرف نظر از صنعت، بازاریابی چریکی می تواند راهی کم هزینه برای خوشحال کردن مشتریان بالقوه و تقویت سایر تلاش های بازاریابی مانند تبلیغات نمایشی و بازاریابی رسانه های اجتماعی باشد.
بازاریابی چریکی کار می کند زیرا اغلب رویکردی به یاد ماندنی و غیر متعارف برای بازاریابی است. بازاریابی قراردادی ممکن است خشک تر، عمدی تر و ایمن تر باشد. از سوی دیگر، مصرف کنندگان ممکن است با رویکرد بازاریابی چریکی احساس شگفتی یا شگفت زده کنند. هدف اولیه یک کمپین بازاریابی چریکی ایجاد تأثیر بر مشتری است و این رویکرد ممکن است در مقایسه با استراتژیهای سادهتر موفقتر باشد.
برای استقرار یک استراتژی بازاریابی چریکی، یک شرکت باید مخاطبان خود را بشناسد. اولین قدم این است که به بهترین وجه درک کنید که شرکت می خواهد برای چه کسی بازاریابی کند و محصولی که می تواند ارائه دهد. هنگامی که یک شرکت بازار خود را به بهترین شکل درک کرد، میتواند تصمیم بگیرد که کدام تکنیک بازاریابی چریکی نه تنها برای مشتریانش بلکه برای محصولی که میخواهد عرضه کند، منطقیتر است.
به جای استفاده از رویکردهای بازاریابی مرسوم، بازاریابی چریکی مستلزم استفاده از رویکردهای غیر متعارف برای جلب علاقه به یک شرکت، محصول یا نام تجاری است. این شرکت با استفاده از روشهای بازاریابی کمهزینه یا بدون هزینه، رویکردی سادهتر را برای بازاریابی در پیش میگیرد تا با استفاده از استراتژیهای جالبتر، مشتریان را جذب کند.
پیام بگذارید