بازار هدف گروه خاصی از افراد با ویژگی های مشترک است که یک کسب و کار، محصولات یا خدمات خود را برای آنها بازاریابی می کند. شرکت ها از این بازارها استفاده می کنند تا مشتریان بالقوه خود را به طور کامل درک کنند و استراتژی های بازاریابی را ایجاد کنند که به آنها کمک می کند تا به اهداف تجاری و بازاریابی خود برسند و می توان گفت بازار هدف شاخه ای از روش های کسب درآمد آنلاین است.
بازار هدف گروهی از مشتریان بالقوه است که شما برای فروش محصولات یا خدمات به آنها شناسایی می کنید. هر گروه را می توان به بخش های کوچکتر تقسیم کرد. بخش ها معمولا بر اساس سن، مکان، درآمد و سبک زندگی گروه بندی می شوند. هنگامی که مخاطبان هدف خود را مشخص کردید، تشخیص اینکه کجا و چگونه کسب و کار خود را بازاریابی کنید، آسان تر خواهد بود.
همچنین به کسبوکارها کمک میکند تا استراتژیهای بازار قانعکنندهای ایجاد کنند که میتواند به رشد موفق بازار منجر شود. شناسایی بازار هدف بخشی جدایی ناپذیر از هر تعهد تجاری جدید است، چه در یک شرکت بزرگ یا یک تجارت کوچک که به زودی راه اندازی می شود. شناخت بازار هدف شما را برای موفقیت آماده می کند.
برای رونق کسب و کار شما باید بدانید مشتری شما کیست. شناخت مشتریان به شما کمک می کند تا مشتریانی را که مایل به پرداخت برای محصول یا خدمات شما هستند، هدف قرار دهید. این یک راه بسیار موثرتر و مقرون به صرفه برای دستیابی به مشتریان و ایجاد کسب و کار است. اگر هدفتان خیلی گسترده باشد، یا خیلی دیر متوجه شوید که مشتریان کافی برای محصول یا خدمات شما وجود ندارد، منابع را هدر خواهید داد. با درک بازار خود می توانید محصول یا خدمات خود را به طور موثرتری به گروه مشتریان مناسب معرفی کنید. خواهید دانست:
آن ها کجا هستند، از کدام کانال های رسانه ای استفاده می کنند و عادات خرید آنها چیست.
هنگامی که یک بازار را شناسایی می کنید، می توانید نتایج کلی بازاریابی خود را بهبود بخشید. در این بخش، یاد خواهید گرفت که چرا اهمیت دارد و نمونه هایی از آن را در عمل پیدا خواهید کرد تا به شما در درک بهتر نحوه کارکرد آن کمک کند. هدف از شناسایی بازار هدف ساده است. داشتن درک روشنی از مشتریان احتمالی که ممکن است یک محصول یا خدمات را به منظور هدایت تلاش های بازاریابی خریداری کنند. دانستن بازار هدف به کسبوکارها کمک میکند تا کمپین بازاریابی ایجاد کنند که به پایگاه مشتریان خود دسترسی پیدا کند و برای آنها جذاب باشد. راههای زیادی برای تعریف این بازار وجود دارد، از جمله جمعیتشناسی، روانشناسی، فیرموگرافیک و رفتار مشتری.
تحقیقات نشان می دهد که تهیه کامل یک استراتژی بازار، که شامل شناسایی بازار هدف می شود، می تواند به موفقیت بازاریابی منجر شود. به عنوان مثال، باتوجه به یک مطالعه انجام شده مشخص شده است که بازاریابانی که استراتژی خود را مستند کردهاند، بیشتر از کسانی که این کار را نمیکنند، گزارش موفقیت میکنند . درک جامع از بازار هدف می تواند به کسب و کارها کمک کند تا به اهداف کلی بازاریابی خود برسند.
کسب و کارها بازار هدف خود را تعریف می کنند تا بدانند به چه کسانی می فروشند و چگونه از طریق تلاش های بازاریابی خود به آن مشتریان دست یابند. در واقع می توان گفت که هر محصول یا خدماتی که امروزه در بازار وجود دارد به سمت یک بازار هدف خاص هدایت می شود. بازار هدف را می توان با عوامل مختلفی مانند ویژگی ها یا ویژگی های جمعیتی مشترک تعریف کرد.
گاهی اوقات، افراد به جای یکدیگر از بازار هدف و مخاطب هدف استفاده میکنند. اما علیرغم شباهتها، این اصطلاحات به گروههای مختلف مردم اشاره دارد. بازار هدف، گروهی از افراد است که یک کسب و کار سعی می کند از طریق تلاش های بازاریابی خود به آنها دسترسی پیدا کند. در همین حال، مخاطب هدف زیرمجموعه خاصی از بازار هدف است که یک شرکت سعی می کند از طریق تلاش های بازاریابی هدفمند به آن دست یابد.
به عنوان مثال، تصور کنید یک شرکت فناوری ساعت هوشمندی ساخته است که میتواند تماسهای تلفنی، پاسخ دادن به پیامهای متنی، باز کردن برنامهها، و پیگیری فشار خون و تعداد قدمهای کاربر را ثبت کند. اگرچه این ساعت احتمالاً برای بسیاری از افراد جذاب است، این شرکت ممکن است یک کمپین تبلیغاتی خاص با تأکید بر ویژگیهای سلامت ساعت ایجاد کند تا مخاطبان مسنتری از مصرفکنندگان آگاه به سلامت را جذب کند. این گروه از افراد مسن آگاه به سلامت نمونه ای از مخاطبان هدف هستند.
تقسیمبندی بازار، فرآیند تقسیم بازار به گروهها یا بخشهای کوچکتر برای شناسایی مناطقی برای رشد احتمالی بازار است. از طریق تقسیمبندی، بازاریابان میتوانند ویژگیهای کلیدی را که بازار هدف آنها را تعریف میکند شناسایی کنند و تلاشهای بازاریابی را به نیازها، علایق و شخصیتهای منحصربهفرد خود هدایت کنند. برای کمک به تعریف مخاطب هدف خود، بخش زیر شامل چهار مورد از رایج ترین انواع تقسیم بندی بازار است. اگرچه هر بخش بندی متمایز است و دیدگاه خاص خود را از یک بازار هدف ارائه می دهد، همچنین برای بازاریابان رایج است که از بسیاری از آنها برای ترسیم پرتره پیچیده تر و گویاتر از مشتریان بالقوه خود استفاده کنند.
تقسیم بندی جمعیتی، مصرف کنندگان را بر اساس ویژگی های خاص، مانند سن یا سطح درآمد طبقه بندی می کند. تقسیم بندی جمعیتی با استفاده از روش های رایج جمع آوری داده ها، نگاهی اجمالی به مصرف کنندگان به عنوان افراد واقعی در دنیای واقعی ارائه می دهد. به طور معمول، این تقسیم بندی برای تلاش های بازاریابی کسب و کار به مشتری (B2C)بهترین استفاده است.
تقسیم بندی روانشناختی مصرف کنندگان را بر اساس ویژگی های روانشناختی و شخصی آنها، مانند ارزش ها و نگرش ها، طبقه بندی می کند. بر خلاف تقسیمبندی جمعیتی، که توصیف میکند مصرفکنندگان چه کسانی هستند، تقسیمبندی روانشناختی نگاهی اجمالی به انگیزههای پشت چرایی خرید آنها ارائه میدهد. به طور معمول، این تقسیم بندی برای تلاش های بازاریابی B2C و کسب و کار به کسب و کار (B2B)مفید است.
تقسیمبندی فیرموگرافیک، شرکتها و کسبوکارها را به مجموعهای از ویژگیهای مشترک، مانند صنعت و تعداد کارکنانشان طبقهبندی میکند. در واقع، فیرموگرافیک شبیه به جمعیت شناسی است، با این تفاوت که به جای افراد، بر ویژگی های کسب و کار تمرکز دارد. در نتیجه، منحصراً برای بازاریابی B2B استفاده می شود.
تقسیمبندی رفتاری، مصرفکنندگان را بر اساس رفتارهایشان پیرامون محصولات یا خدمات، مانند زمانی که تصمیم به خرید آنها میگیرند و نحوه استفاده از آنها، طبقهبندی میکند. با تمرکز بر رفتار مصرفکننده، تقسیمبندی رفتاری نگاهی به نحوه تعامل مصرفکنندگان با کسبوکارها ارائه میکند که به بازاریابان اجازه میدهد اثربخشی تلاشهای خود را بهبود بخشند. به طور معمول، این تقسیم بندی برای B2C به اندازه تلاش های بازاریابی B2B مفید است.
اکنون که دقیقاً متوجه شدید بازارهای هدف و مخاطبان هدف چیست، بیایید ببینیم چگونه میتوان بخشهایی از بازار را که باید هدف قرار داده شود، کشف کنید.
این را درست انجام دهید و بازار هدف ایده آل شما باید خودش را نشان دهد. با نتیجه نهایی که می خواهید ایجاد کنید شروع کنید. بازاریابی معتبر، هنر فروش چیزی نیست که میسازید، بلکه این است که بدانید چه چیزی بسازید. هنر، شناسایی و درک نیازهای مشتری و ایجاد راه حل هایی است که رضایت مشتریان، سود برای تولیدکنندگان و منافع برای ذینفعان فراهم می کند. تعریف نکنید که چه کاری انجام میدهید در عوض، مشخص کنید که چه نتایجی برای مشتریان خود فراهم میکنید.
در این مرحله، شما باید درک اولیه ای از اینکه محصول یا خدمات شما از چه کسانی سود می برد داشته باشید. از اینجا، باید بخشی از بازاری را که قصد دارید هدف گذاری کنید، محدود کنید.
شما می توانید بازار هدف خود را با استفاده از مشخصات جمعیتی مانند سن، موقعیت مکانی، جنسیت، وضعیت تاهل یا خانوادگی، شغل، سطح درآمد، سطح تحصیلات و غیره تقسیم بندی کنید. در مرحله بعد، روانشناسی افرادی را که بیشترین سود را از محصول یا خدمات شما می برند، شناسایی کنید. روانشناسی ویژگیهای روانشناختی مصرفکنندگان است، مانند نگرشها، ارزشها، علایق، سبک زندگی و رفتار و غیره. هنگامی که این کار را انجام دادید، باید شخصیت خریدار را به وضوح تعریف کرده باشید.
این شاید سخت ترین بخش فرآیند باشد. اشتباهی که کسبوکارها مرتکب میشوند این است که تحقیقات زیادی انجام میدهند، اما آزمایش واقعی ندارند. تحقیق آینده نگر است. آزمایش اثبات است. مهم نیست که چند نفر به شما می گویند که از محصول یا خدمات شما استفاده خواهند کرد. و حتی مهم نیست که چند نفر می گویند که محصول یا خدمات شما را می خرند. فقط مهم است که چند نفر واقعاً محصول یا خدمات شما را خریداری می کنند.
اکنون که بینش واقعی در مورد اینکه قصد دارید به چه کسانی بفروشید دارید، باید بررسی کنید که این بازار ارزش ارائه خدمات را دارد یا خیر و یا ممکن است این سوالات را از خودت بپرسید:
آیا افراد کافی در بازار هدف برای حفظ تجارت ما وجود دارد؟
آیا این بخش از بازار پولی برای خرید محصول یا خدمات ما دارد؟
آیا آنها به طور مکرر خرید خواهند کرد یا مجبور خواهیم شد دائماً مشتریان جدید را ببندیم؟
آیا رقابت زیادی برای این بخش از بازار وجود دارد؟
و…که برای پاسخ قطعی به این سؤالات، باید آزمایشهای واقعی را ایجاد کنید که در آن واقعاً با بازار هدف آینده خود درگیر شوید.
بازارهای هدف و مخاطبان هدف به وضوح تعریف شده برای موفقیت بلندمدت هر کسب و کاری حیاتی هستند. بنابراین، تلاش کنید تا بفهمید که کسب و کار شما به چه کسانی خدمات می دهد و چرا آنها باید به آن اهمیت دهند. و به یاد داشته باشید که تنها راه واقعی برای دانستن اینکه چه کسی را باید هدف قرار دهید، آزمایش است.
هنگامی که بازار هدف خود را مشخص کردید، اطمینان حاصل کنید که محصولات یا خدمات شما نیازها یا خواسته های آنها را برآورده می کند. سپس مخاطبان هدف خود را مشخص کنید گروه خاصی که قصد دارید پیام بازاریابی خود را به آن هدف قرار دهید.
پیام بگذارید